زخم دل
آتشی بود و فسرد رشته ای بود و گسست دل چو از بند تو رست جام جادوئی اندوه شکست
آمدم تا به تو آویزم لیک دیدم که تو آن شاخه بی برگی لیک دیدم که تو بر چهره امیدم خنده مرگی وه چه شیرین است بر سر تو ای عشق نیاز آلود پای کوبیدن وه چه شیرین است از تو ای بوسه سوزنه مرگ آور چشم چوشیدن وه چه شیرین است (فروغ)
نوشته شده در شنبه 95/4/26ساعت
11:4 صبح توسط samira niyaz نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |